جام جهانی قطر | صدرنشینی ژاپن و مراکش با مربیان وطنی! / آیا ایران موریاسو و الرکراکی تربیت کرده؟ / فوتبال ما چگونه هاشمیان، مهدویکیا، خداداد و نویدکیا را میسوزاند
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۱۳۵۸۰
دو تیم ژاپن و مراکش از آسیا و آفریقا در جامجهانی قطر با مربیان بومی صدرنشین گروه خود شده و به مرحله حذفی صعود کردهاند؛ نتیجهای که حتی خوشبین ترین هواداران فوتبال در این دو کشور هم پیشبینی نمیکرد.
به گزارش تابناک ورزشی؛ خصوصیت مشترک این دو صعود تاریخی، رقم خوردن آن با هدایت مربیان بومی بود؛ اتفاقی که تا چندسال پیش تصور آن دشوار بود اما نیمکت های این دو تیم چگونه به سلاح دانش روز فوتبال مجهز شده است؟ موریاسو و الرکراکی چگونه به این درجه از اعتماد به نفس و تجربه رسیدهاند که تیمهای خود را مقابل غولهای فوتبال دنیا پیروز از میدان خارج کنند؟
هاجیمه موریاسو از کجا آمد؟
موریاسو تا پیش از جام ملتهای آسیا در تیم ملی ژاپن دستیار سرمربی بود و در این مدت آنچه باید میآموخت را فرا گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ولید الرکراکی از کجا آمد؟
الرکراکی هم همین چندماه قبل از نیمکت باشگاه الوداد مراکش به تیم ملی مراکش رسید. او نیز مثل موریاسو مربیگری را در سال ۲۰۱۳ از دستیاری در تیم ملی شروع کرد و در لیگ قطر با هدایت الدحیل ، مقابل تیمهای ایرانی لیگ قهرمانان آسیا رقابت کرد.
الرکراکی در باشگاه های آژاکسیو و تولوز در لیگ فرانسه بازی کرده و پله های مربیگری را آرام آرام در زادگاه پدریاش یعنی مراکش طی کرد. به این ترتیب میبینیم این مربی ۴۷ساله و جوان در ابتدای راه مربیگری به چه موفقیت بزرگی نائل آمده است.
اختلاف سطح از نکونام تا مارکار؛ مقصر کیست؟
حالا به سوال اساسی میرسیم؛ آیا فوتبال ایران موریاسو یا الرکراکی برای خود تربیت کرده؟ آیا در خالی ماندن نیمکت تیمهای ملی از مربی موثر و با دانش ایرانی فقط کیروش مقصر است؟
به نظر میرسد به جز لجبازی مرد پرتغالی که در دوران حضورش در تیم ملی مربیانی چون جواد نکونام ، مجید صالح، علی کریمی و ... را کنار گذاشت، باید ایراد را در سقف کوتاه مربیان داخلی نیز جستجو کرد.
جواب سوال بالا را باید در ماجرای نیامدن جواد نکونام و بازگشت تاسفبار مارکا آقاجانیان جستجو کرد که با وجود سالها ایستادن کنار کیروش، هدایت هیچ تیم داخلی حتی در لیگ دسته یک ایران هم به او واگذار نشده است.
آیا یحیی و مربیان شایسته ایرانی از پول میگذرند؟
به نظر میرسد در کنار وابستگی شدید مربیان جوان ما به بازار مالی نیمکت های لیگ که طی چندسال اخیر به اعداد اعجابانگیز و همسطح با مربیان بزرگ اروپا نزدیک شده، مدیران ناآشنا و ناشی فوتبال حرف اول را میزنند.
وقتی به یک مربی جوان و تازهکار در باشگاه های داخلی لیگ برتر، اعدادی معادل دستمزد سرمربیان تیمهای ملی اروپایی نظیر سانتوز در پرتغال یا مارتینز در بلژیک داده میشود، مشخص است که او تمایلی برای فراگیری به عنوان دستیار یک مربی بزرگ مثل کیروش را ندارد و صفرهای قراردادش را ترجیح میدهد.
به عنوان مثال اگر کارلوس کیروش بعداز خودداری نکونام، دست روی یحیی گلمحمدی میگذاشت او جدایی از نیمکت پرسپولیس و قرارداد چرب خود را میپذیرفت تا در ازای آن با کیروش کار کرده و بعداز او سرمربیگری تیم ملی را برعهده بگیرد؟ پاسخ به طور قطع منفی است، چون در تیم ملی خبری از آن پرداختیهای نجومی نیست و چه بسا دستمزد مربیان ایرانی در باشگاهها از قرارداد کنونی کیروش با تیم ملی هم بیشتر باشد.
آقاکریم مثل مارکار ؛ بذرافشانی در شوره زار
در این میان مربیانی هم هستند که تکلیف خود را ناخواسته مشخص کرده اند. آنها انگار که نمیخواهند در مسائل فنی پیشرفت کنند و به همین خاطر در تیمها نقش بزرگتر نیمکت را برعهده میگیرند؛ رولی که کریم باقری در پرسپولیس و تیم ملی آن را ساخته و در فضای مجازی هم گاهی کارکرد او به طنز کاربران تبدیل شده است. بنابراین پرواضح است که حضور آقاکریم کنار اسکوچیچ هم هیچ سودی برای آتیه مربیان ایرانی نداشت چراکه از اساس خواسته چهره بزرگی چون کریم باقری در مربیگری فوتبال، حضور به عنوان نفر اول و شکلدهی یک پروژه مستقل نظیر آنچه حمید مطهری در حال انجامش است، نبوده .
به امثال کریم باقری که در دوره حضور دراگان اسکوچیچ حاضر نشد پرسپولیس را رها کند و از قرارداد باشگاهیاش دل بکند تا در تیم ملی تمام وقت مشغول یادگیری و تجربه اندوزی شود، نباید دل بست. او بیش از یکسال هردو حقوق را دریافت میکرد و حالا نیز در فدراسیون فوتبال ادعای طلب میلیاردی میکند که البته حق اوست چون با رئیس قبلی فدراسیون قرار و مدار گذاشته بود.
وحید هاشمیان؛ موریاسوی ایرانی که با کجسلیقگی مدیریتی کنار ماند
در این میان فوتبال ایران نمونه اصولی و متدیک رشد در مربیگری فوتبال را هم داشته که به او بهای لازم را نداده است؛ وحید هاشمیان.
مهاجم سابق بایرن مونیخ بعداز بازنشستگی در پرسپولیس، مربیگری را در کنار حضور در کلاسهای حرفهای بوندسلیگا، در دسته پنجم آلمان شروع کرد تا به دستیاری در تیم ملی برسد. اما سرنوشت وحید چه شد؟
فدراسیون فوتبال ایران در مذاکره برای بازگرداندن کیروش، هیچ توجهی به این سرمایه گرانبهایش نکرد و به آسانی تن به خواسته پیرمرد پرتغالی داد و عذر هاشمیان را خواست!
کسی که دوسال تمام با این تیم کار کرده بود و بهترین گزینه برای دستیاری تیم ملی در جام جهانی بود. چرا بعداز انصراف نکونام هم مهدی تاج و هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال روی ابقای هاشمیان پافشاری نکرد؟ چرا باید مارکار آقاجانیان که با احترام تمام، مشخص شده که از او مربی برای فوتبال ایران در نمیآید باید در آستانه پرواز به قطر سوار هواپیما شود و یک جام جهانی دیگر بدون هیچ خاصیت و فایدهای در کارنامه او ثبت گردد؟!
بله ؛ هر سرمربی در انتخاب دستیاران خود مختار است اما کیروش در مذاکرات اخیر برای رسیدن به جام جهانی چنان در موضع ضعف قرار داشت که حاضر بود هر بندی را برای رسیدن به نیمکت ایران بپذیرد اما این رئیس فدراسیون فوتبال ایران بود که وحید هاشمیان را ندید یا نخواست ببیند.
بازیکنانی که یکراست سرمربی میشوند!
در فوتبال ایران یک آفت دیگر هم هست؛ سرمربیگری بازیکنان سرشناس بدون طی کردن مراحل یادگیری. به نمونه فرهاد مجیدی دقت کنید؛ به جز چندماه دستیاری در استقلال، اسطوره آبیها با چند عکس از کلاسهای مربیگری هدایت تیم ملی امید ایران را برعهده گرفت و از آنجا با موج شدید هوادارانش در فضای مجازی سرمربی استقلال شد. مجیدی البته با قهرمانی لیگ ایران را ترک کرد و به لیگ امارات منتقل شد اما بسیاری معتقدند او همچنان به دستیار ایتالیاییاش به شدت وابسته است و مربیگری در فوتبال را به شکل کامل فرا نگرفته. ایرادی که دامنگیر علی دایی هم شد و او در سطوح بالاتر مربیگری به دلیل فقر در مسائل تاکتیکی و دانش روز فوتبال به نسبت فوتبال روز دنیا ، نتوانست از تجربه و قدرت کلام و شخصیت خود به اندازه ای که باید بهره ببرد و مثل دوران بازیگریاش درخشش بینالمللی داشته باشد.
مهدی مهدویکیا هم بعداز حضور در تیم مربیان پایه باشگاه هامبورگ آلمان، یکراست هدایت تیم ملی امید را به دست گرفت که مثل مجیدی توفیق نداشت. غلامرضا عنایتی ، محمد نصرتی و احتمالا مهدی رحمتی و محرم نویدکیا نیز از همین دسته اند.
حالا نحوه رشد و مسیر پیشرفت این گروه از مربیان ایرانی را با هاجیمه موریاسو یا ولید الرکراکی مقایسه کنید.
آیا این ضعف، حاصل عقبماندگی مدیریت در فوتبال ایران نیست؟
نویسنده و مفسر فوتبال : مجید کوهستانی
منبع: تابناک
کلیدواژه: جام جهانی قطر آلودگی هوا تیم ملی فوتبال ایران روز پرستار جام جهانی قطر تیم ملی فوتبال ژاپن ولید الرکراکی موریاسو جام جهانی قطر آلودگی هوا تیم ملی فوتبال ایران روز پرستار فدراسیون فوتبال فوتبال ایران تیم ملی جام جهانی کی روش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۱۳۵۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مالک گرانترین خانه جهان چه کسی است؟
عمارت Château d’Armainvilliers، واقع در شهرستان سِن-اِ-مارندر در حومه پاریس، یک عمارت وسیع و دیدنی است.
به گزارش روزیاتو، این قلعه که در اواخر قرن نوزدهم بر پایههای یک قلعه متعلق به قرن دوازدهم ساخته شده، قبل از اینکه در دهه ۱۹۸۰ توسط پادشاه مراکش خریداری شود، متعلق به امپراتوری بانکی روتشیلد بوده است.
اعتقاد بر این است که از آن زمان به بعد، پادشاه مراکش مجموعهای از نوسازیها و بهسازیها را در این عمارت عظیم انجام داده که بیش از ۱۰۰ اتاق، ۲،۵۰۰ متر مربع زیر بنا، هزار هکتار زمین و یک دریاچه خصوصی دارد.
پسر حسن دوم (پادشاه مراکش) پس از مرگ پدرش این ملک را به یک خریدار ناشناس در خاورمیانه در سال ۲۰۰۸ فروخت. اکنون این عمارت با رقم خیرهکننده ۴۳۵ میلیون دلار به فروش گذاشته شده است.
به گفته ایگناس مویسن که مدیریت فروش این ملک را برعهده دارد، این عمارت مظهر «فرهنگی و عظمت» است.
اما باید دید که آیا خریداران بالقوه پس از آنکه کارشناسان املاک فرانسوی قیمت این عمارت را «بی اساس» و به شدت بالا خواندند، علاقهای به خرید نشان خواهند داد یا خیر.
این قلعه که در حومه شهر در فاصله کمتر از ۳۲ کیلومتری از قلب پایتخت فرانسه قرار دارد، بدون شک برای خانواده سلطنتی مناسب است.
این ملک علاوه بر فضای عظیم خود، مملو از تجهیزات مجلل ساختهشده به دستور پادشاه مراکش است.
گفته میشود که عمارت Château d’Armainvilliers شامل یک حمام آبگرم، سالن زیبایی و آرایشگاه و یک مرکز پزشکی و دندانپزشکی کاملاً مجهز است تا پادشاه و خانوادهاش بتوانند خدمات باکیفیتی را در آسایش خانه خود دریافت کنند.
فضای داخلی عمارت با موزاییکهای کلاسیک مراکشی و کاشیهای دیواری تزئین شده است.
در محوطه عمارت تعدادی اصطبل برای نگهداری ۵۰ اسب وجود دارد که برای علاقهمندان به اسبسواری مناسب است.
در زیر ملک، شبکه عظیمی از تونل ها، آشپزخانهها و فضاهای ذخیرهسازی قرار دارد که به آن «مترو» گفته میشود.
این شبکه مقادیر زیادی غذا و کالا را در خود جای داده و به ساکنان و مهمانان این امکان را میدهد تا از اقامت خود بدون نیاز به تماس با کارکنان لذت ببرند.
مویسن درباره این ملک گفته است:
اما منابع املاک و مستغلات فرانسوی قیمت تعیینشده برای این ملک را بیشتر از ارزش واقعی آن میدانند.
به گفته سه نماینده املاک لوکس که به شرط ناشناس ماندن با نشریه املاک و مستغلات فرانسوی Le Figaro Immobilier مصاحبه کرده اند، قیمت درخواستی ۹ رقمی برای این ملک منطقی نیست.
آنها همچنین نسبت به مشخص نبودن هویت مالک فعلی که این ملک را به مبلغ ۲۴۰ میلیون دلار در سال ۲۰۰۸ خریداری کرده، ابراز نگرانی کردند.
Château d’Armainvilliers هفتهها پس از عرضه گرانترین ملک آمریکا در ماه فوریه با قیمت ۲۹۵ میلیون دلار وارد بازار شد.
ملک ناپل، یک مجتمع ساحلی در فلوریدا بوده که توسط جان دوناهو، سرمایهدار در دهه ۱۹۸۰، به قیمت ۱ میلیون دلار ساخته شده است.
خانواده دوناهو برای چندین دهه از گردهماییها و جشنها در این ملک لذت بردند و میزبان چهرههای برجستهای مانند رئیسجمهور سابق جرج اچ. دابلیو. بوش و آرنولد پالمر بوده اند.
این ملک سه خانه و یک حوضچه قایقرانی خصوصی دارد و رقم درخواستی برای فروش آن در ایالات متحده رکوردشکنی کرده است.
اگر ملک ناپل به قیمت درخواستی فروخته شود، میتواند رکورد بیشترین مبلغ فروش مسکونی در آمریکا را به نام خود ثبت کند. به گفته مشاوران املاک، خریداران احتمالی این ملک آنقدر ثروتمند هستند که میتوانند عمارتهای موجود را تخریب کرده و سپس آنها را بازسازی کنند.
اقامتگاه اصلی در این ملک با مساحت تقریبی ۱،۰۶۸ متر مربع در سال ۱۹۸۹ ساخته شد.
دو خانه دیگر بعداً در سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۱۳ به ملک ناپال اضافه شدند.
این مجتمع همچنین شامل بخشی از جزیره کیویدین بوده و در سال ۲۰۰۵ خانهای به مساحت ۱،۴۰۰ متر مربع در آنجا بنا شد.